زبانحال امام سجاد علیه السلام در دفن شهدا
این جا نگـارخانـۀ گلهای پرپـر است این جا بهشت سرخ بدنهای بیسراست حــیـران ستـادهایــد چـرا ای بنـیاســد امـروز روز دفـن عزیـز پیـمبـر است من میشناسم ایـن شهـدا را یکی یکی سرهایشان اگرچه بریـده ز پیکـراست این پـیکـر حبیـب بـوَد، این تـن زهیـر این مسلمبنعوسجه، این عون وجعفراست این پیکری کـه مانده به گودال قـتلگاه قـرآن آیــه آیــۀ زهــرای اطـهـر اسـت این زخمها که مانده بر این نازنین بدن آثار تیر و نیزه و شمشیر وخنجر است دارد دو زخم بـر کمر و برجگر نهان زخمی که هردو باعث قتل مکرراست داغ بــرادر آمـده یـک زخـم بـر کــمر زخمی که مانده برجگرش داغ اکبراست نتـوان شمرد زخم تنش را به دید چشم ازبس که جای زخم روی زخم دیگراست این پیکـر گسیخته از هم از آن کیست؟ این است آن علی که شبیـه پیمبر است چـیـزی نـمـانـده از بـدن پـارهپـارهاش زخـم تنـش ز پیکـر بابا فـزونتر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمهها نامش علیست ذبح عظیم است و اصغراست بـا هم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علـقـمه آنجـا تـن شـریف علمـدار لشکـر است دست و سرش جداست ولی مثل آفتاب درموج خون به دشت بلا نورگستراست میثم! مـزار این شهدا در دل است و بس زیـرا که دل مقـام خداونـد اکـبـر است |